ارتفاع سکوت

مشخصات بلاگ

انواع ادبی(شعر و نثر)

خیام در وهم تاریک تاریخ

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۲:۳۰ ب.ظ
خیام در وهم تاریک تاریخ
✍️ مهری کیانوش راد
انسان نوسانی در حالات مختلف زندگی است ، نوسان در افت و خیزهای فکری ، رفتاری ، که  متناسب با متغیر های  جغرافیا ، موقعیت تاریخی،  قوت و ضعف جسمانی ، روانی و حتی  مالی، هر لحظه چهره ی تازه ای از انسان را به نمایش می گذارد.
خیام نیز چون دیگر انسان ها ، چهره ای چند لایه
دارد، زندگی او در قرن پنجم و اوایل قرن ششم سپر ی شد ، قرنی که چهره های شاخص عرفانی، حضوری پررنگ ، به خصوص در خراسان داشتند، بزرگانی چون : شیخ ابوالحسن خرقانی ، ابوالسعید ابوالخیر ، بابا طاهر همدانی ، ابوالقاسم قشیری و امام محمد
غزالی . از نظر سیاسی حاکم ایران ،جلال الدین ملکشاه سلجوقی است ، کسی که در دوران او تقویم
جلالی به نام او و به کمک ریاضی دانان برجسته ، از جمله عمر خیام به انجام رسید . خیام در دوران وزارت نظام الملک وزیر با کفایت ایرانی است.
نظامی در کتاب" چهارمقاله عروضی" از همنشینی خیام با ملکشاه سخن می گوید . برخی نیز خیام را همدرس حسن صباح و نظام الملک می دانند.
محیط طباطبایی  معتقد است :
" خیام شاعر رباعی گو ، اصلا برای کسی مطرح نبوده است.آن خیام مورد تکریم و بزرگداشت خاص و عام ، خیام حکیم و عالم و منجم بوده است که به روایت ( علی بن زید) بیهقی با شمس الملوک ، خاقان بخارا بر یک تخت می نشست و مقرب ملکشاه سلجوقی بود و سرانجام نیز در حال سجده و مناجات پس از نماز عشا جان به جان آفرین تسلیم کرد."
آیا خیام شاعر ، همان خیام همدرس نظام الملک و حسن صباح و ریاضی دان و منجم معروف است؟
ظاهرا اولین بار در قرن هفتم با کتاب " سرگذشت سیدنا عمرخیام" چنین شائبه ای به وجود می آید.

در این نوشتار ، سخن در باره خیام شاعر است و اندیشه و فلسفه ای که به رباعیات او رنگ جاودانگی بخشیده است ، رباعیاتی که چه بسیار مخاطب او ،   در زوایای پنهان وجودش با او  هم ذات پنداری کرده و می کند، پرسش های بی جوابی که چون خوره انسان را رها نمی کنند، در شعر خیام پژواک می شوند ، ناگاه انسان در هاله ی پنهان اشعارش خود را می یابد، یافتنی که گاه او را وحشت زده می کند و چون حافظ با خود زمزمه  می کند :
"چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم."
قدیمی ترین مجموعه ی رباعیات خیام در حدود ۱۵۸  رباعی نسخه بودلن، در اکسفورد می باشد ،که در سال ۸۶۵ در شیراز ، سه قرن بعد از خیام نوشته شده است.
در سال ۱۸۵۹ ، خیام شاعر به وسیله ترجمه ی فیتز جرالد از رباعیاتش معرفی و شهرت جهانی یافت،
شهرتی که تا به امروز ادامه دارد ، به واسطه ی شعرش و به واسطه ریاضیات و بسیار دانسته های
دیگرش ، به طور مثال : حفره ای از ماه که گاه به دلیل حرکت نوسانی ( لیبراسیون ) از زمین هم قابل رویت است ، به نام خیام نامگذاری شده است.
سیارکی  به شماره ی ۳۰۹۵ که در سال ۱۹۸۰ کشف شد، به نام خیام ، نامگذاری شده است.
فیتز جرالد  خیام را شاعر  فیلسوفی مادی ، میخواره و ...به جهان معرفی کرد.
محمد علی اسلامی ندوشن معتقد است  :
" او -فیتزجرالد- به خیام هم خدمت کرد ، هم ناخدمت ، خیام او یک منکرِ وقت پرست و می خواره است."
چند سال بعد  " جی لی نیکلاس (۱۸۶۷) رباعیات را ترجمه و با ذکر دلایلی نظر فیتز جرالد را رد کرد .
در سیر ادبی گذشتگان ایرانی نیز این تناقض ادراکی
وجود دارد . کتاب "چهار مقاله عروضی  نظامی"  در قرن ششم هجری از او با وصف حجه الحق ، خواجه امام عمرخیام و با ذکر پیشگویی خیام از محل دفن خود یاد می کند. باید خیام در نظر  نظامی از مقام والایی در جامعه و دیانت  برخوردار باشد ، که با القاب حجه الحق و امام از او یاد شده است.
بر مبنای گاه شمار تاریخی ، در قرن هفتم (۶۲۱) نجم الدین رازی"  در کتاب " مرصادالعباد" از خیام به بدی
یاد می کند‌ دو رباعی  از خیام را ذکر کرده و  آن ها را  دلیلی بر سست دینی او می داند، به یک رباعی اشاره می شود:
"دارنده چو ترکیب طبایع آراست /
از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست ‌
گر نیک آمد ، فکندن از بهر چه بود؟/
ور نیک نیامد این صور عیب که راست؟"
در همین قرن هفتم شمس تبریزی  که نقادی تیزبین ،و به گفته خودش:  " من شیخ می گیرم و مواخذه می کنم ، نه مرید را ! آنگه نه هر شیخ را ، شیخ کامل را ‌ ..." ش ۸۲ 
به نقد سخن یکی از بزرگان در باره ی او می پردازد:
" شیخ ابراهیم بر سخن خیام اشکال آورد ، که ...و..._ او سرگردان بود ! :
باری بر فلک می نهد تهمت / باری بر تخت/ باری به حضرت حق / باری ، نفی می کند و انکار می کند ، باری اثبات می کند !باری اگر می گوید : سخن هایی
در " وهم تاریک " می گوید."ش  ۵۱ و ۵۲
صادق هدایت ( مرگ : ۱۳۳۰ ش مطابق با ۱۹۵۱ م ) در کتاب " ترانه های خیام"    از زاویه نگاه فیتزجرالد ( مرگ: ۱۸۸۳م )،چهره ای میخواره ، ملحدانه و مردم گریز از خیام تصویر کرده و می گوید:   " خیام از مردم زمانه بری و بیزار بوده ، اخلاق و افکار و عادات آن ها را با زخم زبان های تند محکوم کرده است."ص ۳۸
" نزد هیچیک از شعرا و نویسندگان اسلام لحن صریح نفی خدا و بر هم زدن اساس افسانه های مذهبی سامی مانند خیام دیده نمی شود." ص ۴۰
هدایت هدف حسن صباح و خیام را یکی دانسته و
می گوید : " حسن به وسیله اختراع مذهب جدید ، و لرزانیدن اساس جامعه ی آن زمان تولید یک شورش ملی کرد ، خیام به واسطه آوردن مذهب حسی ، فلسفی و عقلی و مادی همان منظور را در ترانه های خودش انجام داد. تاثیر حسن چون بیشتر روی سیاست و شمشیر بود ، بعد از مدتی از بین رفت ، ولی فلسفه ی مادی خیام که پایه روی عقل و منطق بود ، پایدار ماند." ص ۴۰
باید گفت: ابیاتی که  نشانگر جبرگرایی خیام هستند ، با اعتقاد به خداگرایی سازگارترند تا بی خدایی. به نمونه هایی اشاره می کنیم:
*"ما لعبتگانیم و فلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز "
*" گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان ."
*" با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است."
*" بر لوح نشان بودنی ها بوده است
پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده است.
در روز ازل هر آنچه بایست دادند
غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده است."
صادق هدایت رباعی زیر را دلیلی بر ایران‌گرایی و افسوس بر گذشته ی ایران می داند:
آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو /
بر درگه او شهان نهادندی رو.
دیدیم که بر گنگره اش فاخته ایی/
بنشسته و گفت که : کو کو ، کو کو ؟.
صدای کوکوی فاخته را که شب مهتاب بر روی ویرانه ی تیسفون کو کو می کند مو را بر تن خواننده راست می کند."
این رباعی بی ثباتی ملک دنیا را اثبات می کند و عدم دلبستگی به مظاهر مادی را، چگونه دلیلی بر ایرانگرایی خیام است ، پاسخ قانع کننده ای به نظر .
نمی رسد ، اما ابیاتی که ظاهرا  دال برمیخواره بودن خیام دارند:
*" می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین ، دین من است.
گفتم به عروس دهر ، کابین تو چیست؟
گفتا : دل خرم تو کابین من است
*" گر من ز می و مغانه مستم ، هستم
گر کافر و گبر و بت پرستم ، هستم.
هر طایفه ای به من گمانی دارد.
من زان خودم ، چنان که هستم ، هستم."
در عرفان استفاده از می امری متداول و عادی است.
به ابیاتی از بزرگان عرفان اشاره می شود:
مولانا در مثنوی(قرن ۷ ):
شراب عشق نبود ز آب انگور
ره نوشیدنش هم از گلو نیست .
علامه طباطبایی، مفسر قرآن( قرن ۱۴)
* پرستش به مستی است در کیش مهر
برون اند زین جرگه هشیارها .
* پیاپی بکش جام و سرگرم باش
بهل گر بگیرند  بی کارها." 
فرا مرز بودن دین در عرفان از گذشته تا به امروز  امری رایج  است ،به نمونه هایی اشاره می شود:
مولانا در مثنوی :
" ملت عشق از همه دین ها جداست /
عاشقان را ملت و مذهب خداست."
محی الدین ابن عربی :
" تا امروز با هم نشینی که هم کیش من نبود، مخالفت می کردم ، لکن امروز دل من پذیرای همه ی صورت ها شده است . چراگاه آهوان است و بتکده ی بتان و صومعه راهبان و کعبه طائفان و الواح تورات و اوراق قرآن . هر کجا کاروان عشق برود ، دین و ایمان من هم به دنبالش روان است."
تفسیر ی دوگانه از یک بیت خیام:
* "می خور که منادی سحرگه خیزان
آوازه ی اشربوا در ایام افکند."
فیتزجرالد : " هان بیدار شو ، زیرا که صبح، سنگی در شب افکند و ستارگان هریک به سویی گریختند و آن صیاد مشرق بلندای قصر سلطان را با کمندی از نور در ربود."
تفسیر  روحانی یوگاندا:
بیدار شو و سر از خواب غفلت جهل و بی خبری بردار ، زیرا سپیده دم حکمت و خرد سر برآورده
است .برخیز و سنگ سخت ریاضت بر جام تیره ی جهل انداز و انوار رنگ باخته ی ستارگان را که مظهر امیال و هوس های بی شمار دنیوی هستند ، گریزان
ساز ، بنگر حکمت مشرق را و تماشا کن آن صیاد حقیقت و آن ویرانگر فریب ها و برهم زن اوهام باطل را که چگونه دستار سلطان روح را با کمندی از نور درربوده و رنگ سیاهی از آن زدوده است."
خیام  حکیم چگونه خود را معرفی می کند:
سخن خیام در نوروز نامه حجتی بر متعهد بودن این شاعر فیلسوف ریاضی دان  است ، که با میخواره بودن و بی اعتقاد به تلاش و کوشش انسانی فرسنگ ها فاصله دارد.
" ...و تاثیر قلم و فساد مملکت را کاری بزرگست ، و خداوندان اهل قلم را که معتمد باشند ، عزیز باید داشت." 
آن چه از کلام بالا بر می آید :
خیام اشراف بر فساد زمانه ی خود دارد . معتقد است که اهل قلم باید در این وادی متعهدانه عمل کنند و جامعه آنان را باید بزرگ بشمارند ، تا از آسیب زمانه مصون بماند.
خیام شاعر چگونه خود را معرفی می کند:
" هر طایفه ای به من گمانی دارد/
من زان خودم   چنان که هستم ، هستم."
بر مبنای گفته ی خیام ، پی بردن به اندیشه های او دشوار است و هر کس از ظن خود ، سخنانش را تفسیر کرده است .
در پایان باید گفت :
خیام زان خود است ، تا تو او را، چگونه تفسیر کنی.
_______________________________
ذکر چند نکته :
۱- " ...وهم تاریک... " برگرفته از سخن شمس تبریزی در باره ی خیام و نقادی منتقدان او.
۲- غیاث الدین ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری ، ( ۴۴۰، ۵۱۷ )
۳-  محیط طباطبایی، تعلیقات بر مقالات شمس ،  برای توضیح بیشتر  بیشتر: ر . ک به : یادداشت علی اکبر ولایتی، کدخبر ۷۱۹۵۷
۴-  انتخاب ابیات خیام و دیگاه صادق هدایت از کتاب : ترانه های خیام  ،نشر پرستو ، چاپ ششم ۱۳۵۳
۵-  یادداشت " خیام فیلسوف ، خیام شاعر ، محمدعلی اسلامی ندوشن ، انصاف نیوز
در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی  سمرقندی ، در قرن شش هجری ( ۵۵۰) ص ۹۴ ، قدیمی ترین کتابی که از خیام سخن گفته شده است ، از او  به نام حجه الحق و امام یاد شده است.
چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی ، به اهتمام محمدبن عبدالوهاب قزوینی ، نشر سازمان چاپ و انتشارات جاویدان ، بی تا
۶ -خط سوم ، ناصرالدین صاحب الزمانی ، ناشر : مطبو عاتی عطایی ،  ۱۳۵۱ ، مقالات شمس ، ش  ۵۲
۷ -مرصاد العباد ، نجم الدین رازی ، انتخاب و مقدمه دکتر محمدامین ریاحی ، انتشارات علمی۱۳۷۳
۸- تفسیر یک بیت از خیام از نیلو بلاگ ، ترجمه حسین الهی قمشه ای.
۹- خط سوم ، ناصرالدین صاحب الزمانی ، ش ۲۵۸

نشر در : صبح ملت نیوز ، کد خبر : ۴۶۲۶
  • مهری کیانوش راد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی