ارتفاع سکوت

مشخصات بلاگ

انواع ادبی(شعر و نثر)

انسان و خاطرات او


از روزی که انسان خود را شناخت و باور کردکه تصویری در آینه ی خود است و نه فقط ذیگری ؛گاه بر لبش لبخند و گاه از چشمانش اشک

را جاری ساخت.

چه روزها که به سوی دوست خود می روی تا مشتاقانه قهقهه ی شادمانه ی خویش را به هم هدیه کنید ؛ ناگاه خاطره ای ، شادی را 

 به تلخی مبدل و تو را از او دور می کند.

به مرور ایام بر خاطرات افزوده می شود. 

شگفت این است ؛ وقتی به خود می نگری ، می بینی کینه ها، زخم ها،  غم ها چون سنگی گران در اعماق وجودت جا گرفته اند و 

همیشه بین تو و واقعیت قد علم کرده اند و نمی گذارند ؛ در حال زندگی کنی و شاد باشی.

رنج و اندوه  تو را در خود می پیچاند و گذر عمر به سرعت فرسوده ات می کند.

روزی به خود می آیی ، به خود نگاه می کنی ، هر روز کوچک و کوچک تر می شوی و خاطرات گذشته هر روز فربه تر از گذشته بر تو

حکومت می کنند.

این تو هستی ، دشمن ترین موجود با خودت.

خاطرات تلخ از روز روشنی و از شب آرامش را به یغما می برند.

تا فرصت است ؛ باید آوای مهربانی با خود را ساز کنی.

خاطرات خود را نه فراموش ، که به باز خوانی آنها بپردازی.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب با خود مهربان باشیم mkianooshrad



  • مهری کیانوش راد

انتظار


ای دوست به نام عشق بر ما گذری

دیری ست نشسته بر رهت کن گذری

جانی که به عاریت گرفتم از او 

دیری ست به انتظار تو بر شرری.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب رویایت را ناگفته رها کنmkianooshrad



  • مهری کیانوش راد

دهان بی واژه


به تمامی نمی دانستیم 

روز 

از کدام سمت آغاز می شود

شب نبود 

ظلمت بود

شب تاب کرمی غنیمتی بود

چشمان به حقیقت نمی دیدند

من 

بسیار دهان دیدم

باز می شد

بی هیچ واژه ای

تن پوش های من افزون می شد 

سردی می وزید

و تاریکی 

هنوز ایستاده بود


ناگاه 

بر کوکبه ی خورشید دمیده شد

روز در راه است

فرش سرخ بگسترانید


روز می آمد 

بر شانه ی مردمی 

که زاده ی رنج بودند

با زنجیرهای گشوده بر پایشان.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب ارتفاع سکو mkianooshrad





  • مهری کیانوش راد

در سرزمین مردگان 


در سرزمین مردگان راه که می روی ؛ همه نگاه می کنند؛ مبهوت و گنگ.

پوستی از حیات بر تن شان کشیده اند؛ اما در نگاهشان نه شادی می بینی ، نه اندوه.

نه خشم می بینی، نه اراده.

این تسلیم مطلق ذلیلانه ، نشان از مرگ کسانی می دهد ؛ که در برابر هیچ روی دادی واکنشی نشان نمی دهند.

اگر از آسمان آتش ببارد ؛ سکوت.

اگر  از قحطی رمق از دست داده باشد؛ سکوت.

اگر  از ..... ......................................؛سکوت.

اگر کسی فریادی بر آورد ؛ ناگاه دنباله رو و تاییدکننده می شود، 

البته نه به خشم ، می خواهد حرفی زده باشد.

این مرض تایید بدوت تفکر دیگران ،  از آن امراضی است که آهسته آهسته انسان  را  دچار می کند ، مزمن می شود، 

مسری می شود ؛ و به ناگاه 

جامعه ی زنده را به سرزمین مردگان مبدل می کند.



  • مهری کیانوش راد

گلوله و شعر 


این صدای گلوله است 

که نظم شعر مرا آشفته می کند 

و بوی سوخته ی انسان 

و ناله های استغاثه ی مادری 

که در مرز اسارت می پوسد


 واژه ی عشق دیگر به کار من نمی آید

معشوق ، شاید 

وجودی است 

گریبان دریده 

لولی و مست 

معشوق من 

آرایش ش زردی فقر است 

و دوک تنش می چرخد 

تا سرپناهی جوید


عجب بازی غریبی ست زمانه ی ما 

شعر را هم نمی شود سرود

با واژه ها 

باید 

جنگید.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب پله های تنهایی  mkianooshrad

  • مهری کیانوش راد

چون آینه ای بی زنگار باش


از روزی که خود را شناختم،آینه بودم؛ 

آینه ی خود و دیگران

دیگران نیز آینه بودند، آینه ی خود و دیگران.

در دنیای آینه ها ، هر تصویری هزار هزار می شود و تو سرگردان که کدام تصویر توست.

در اینه ی دیگران گاه زشت بودم ، گاه زیبا.

گاه آن گونه بیگانه ، که نمی شناختم  ؛ خود را.

کدام بودم؟

گاه سنگی بر آینه ی من می خورد ، مخدوش می شد و تصویر مرا جور دیگری نشان می داد.

روزها با خود سرگردان بودم که کدام تصویر من است.

باید سنگی بر می داشتم ، به گونه ای که همه ی آینه ها خرد شوند؛ تا من مجذوب آینه های دروغین نشوم.

روزی دانستم ؛ آن سنگ ، روی آوردن در آینه ی توست.

در آینه ی تو چگونه هستم؟

آزمونی بس دشوار است.

مرا به من بنمایان ؛ آن گونه که هستم.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب با خود مهربان باشیمmkianooshrad



  • مهری کیانوش راد

منصور حلاج ، عارف یا انقلابی


حسین بن منصور حلاج از نژاد ایرانی و اهل روستای طور در شمال شرق بیضای فارس ، در سال 244 هجری چشم به جهان گشود، در 

جوانی به تستر ( شوشتر واقع در خوزستان) آمد، مدتی مصاحب سهل تستری اولین مرشد معنوی خود شد و چله نشینی را از او 

آموخت.

مدتی در بغداد در مدرسه ی حسن بصری شاگردی عمرومکی کرد و خرقه تصوف خود را از او گرفت، در بغداد با دختر ابویعقوب الاقطع 

که از صوفیان آن عصر بود ؛ ازدواج کرد  و در بصره در حلقه ی درس جنید ، در آمده و سه بار به مکه رفت.

بار اول یک سال آنجا مقیم بود و اوقات را به روزه و سکوت گذراند ؛ بعد از بازگشت به اهواز رفت و خرقه ی تصوف از تن بیرون کرد و لباس 

عوام را پوشید. 

بر خلاف اهل تصوف بی محابا با مردم کوچه و بازار سخن گفت و این آغاز مخالفت و طرد او از جامعه ی صوفیان شد.

.... هر چند ابوریحان بیرونی در کتاب، آثار الباقیه، از حلاج به عنوان شعبده باز یاد می کند ؛ اما در توصیف مرگ او چنین می گوید:

« هر عذابی که بدین مرد کردند، سخنی نگفت و روی خود را ترش نکرد و لب نجنبانید»

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب حافظ هاتف میخانه ی عشقmkianooshrad



  • مهری کیانوش راد

راه مخوف است


گفتم :

راه مخوف است 

پشتوانه ای ده

گفت:

امید را در کوله بارت بگذار 

و عقل را 

در چشمانت

گفتم:

پشتوانه ای دگر ده 

گفت:

در لحظه باش 

در لحظه زندگی کن

در لحظه بمیر 

این بهترین پشتوانه

برای توست.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب پله های تنهایی mkianooshrad




  • مهری کیانوش راد

دل های سنگی


کویر دل های سنگی

دیری ست 

هیچ لبی را نبوییده اند

اگر 

آوای بوسه ها 

به دل می رسید

ترانه ترانه 

مهر می سرود 

به زبانی 

که سبزه از سنگ بروید


به زبانی ترانه بخوان

که گوش را 

وهمی جز چشیدن نباشد.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب رویایت را ناگفته رها کن mkianooshrad

  • مهری کیانوش راد

خاک بیمار است


خاک بیمار است 

باور نداری 

نبضش را بگیر 

ببین چه تند می زند

رادیو را باز کن

فلسطینی ها 

افغانی ها 

لبنانی ها 

......

با توپ و خمپاره 

به هوا می روند 

به زیر خاک می روند 

و فریاد سرخ شان 

زمان را در جامه ای از خون می پوشاند

خاک بیمار است 

باورر نداری 

نگاه کن 

به اجساد ورم کرده 

به اجساد بی سر

به اجساد متحرک 

که می چرخند و می گذرند

ببین نبض گرسنگی چه تند می زند

نگاه کن 

جغرافیای زمان ما را 

گرسنگی تشکیل داده است

خاک بیمار است 

باور نداری 

نگاه کن 

که چشم ها چگونه اسیر گردشند

نگاه کن 

که دست ها تمام روز 

ماشه ها را می فشارند

نگاه کن 

که دست ها تمام روز 

در انتظار نان هستند

نگاه کن 

نگاه کن به ...

خاک بیمار است

خاک بیمار است.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب پله های تنهایی mkianooshrad


  • مهری کیانوش راد