منصور حلاج ، عارف یا انقلابی
حسین بن منصور حلاج از نژاد ایرانی و اهل روستای طور در شمال شرق بیضای فارس ، در سال 244 هجری چشم به جهان گشود، در
جوانی به تستر ( شوشتر واقع در خوزستان) آمد، مدتی مصاحب سهل تستری اولین مرشد معنوی خود شد و چله نشینی را از او
آموخت.
مدتی در بغداد در مدرسه ی حسن بصری شاگردی عمرومکی کرد و خرقه تصوف خود را از او گرفت، در بغداد با دختر ابویعقوب الاقطع
که از صوفیان آن عصر بود ؛ ازدواج کرد و در بصره در حلقه ی درس جنید ، در آمده و سه بار به مکه رفت.
بار اول یک سال آنجا مقیم بود و اوقات را به روزه و سکوت گذراند ؛ بعد از بازگشت به اهواز رفت و خرقه ی تصوف از تن بیرون کرد و لباس
عوام را پوشید.
بر خلاف اهل تصوف بی محابا با مردم کوچه و بازار سخن گفت و این آغاز مخالفت و طرد او از جامعه ی صوفیان شد.
.... هر چند ابوریحان بیرونی در کتاب، آثار الباقیه، از حلاج به عنوان شعبده باز یاد می کند ؛ اما در توصیف مرگ او چنین می گوید:
« هر عذابی که بدین مرد کردند، سخنی نگفت و روی خود را ترش نکرد و لب نجنبانید»
اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب حافظ هاتف میخانه ی عشقmkianooshrad