فروغ فرخزاد ، قافیه ی شعر نو فارسی
فروغ یکی از اصیل ترین نمایندگان شعر نو فارسی است.
شاعری که به حق در ادب ایران زمین ، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است.
شاعری که شعرش صبغه ی جهانی دارد و گذشته از شعر در حوزه های مختلف هنری نیز نمودی بارز دارد.
قدم در وادی گارگردانی سینما ، بازیگری ، نمایشنامه نویسی ، ترجمه و ...گذاشت و آثاری از خود به یادگار
گذاشت، شاید اول زنی بود ؛ که با شهامت از احساسات و عشق زمینی ، سرخوردگی و رنج های یک زن سخن گفت.
« گفتم که بانگ هستی خود باشم / اما دریغ و درد که زن بودم » ( اعصیان ، فروغ فرخزاد)
زنی که از «اسیر » و « دیوار » پل ساخت ، «عصیان» کرد و در یک دگردیسی با شکوه ، « تولدی دیگر » یافت .
( نام کتاب های فروغ فرخزاد)
ابراهیم گلستان در این دگردیسی مبارک نقشی کلیدی داشت .
فروغ در سازمان فیلم گلستان به عنوان منشی استخدام شد و آن جا برایش تبدیل به سکوی پرش موفقیت های والا شد.
برای آموزش فیلم سازی به انگلستان رفت ، فیلم مستند ساخت ، در فیلم «خواستگاری » ساخته ی ابراهیم گلستان
بازی کرد ، فیلم « خانه سیاه است » را در باره ی زندگی جذامیان نوشت ، در نمایشنامه ی « شش شخصیت در
« جستجوی نویسنده » نقش آفرینی کرد ، زبان ایتالیایی ، آلمانی و فرانسه آموخت ، ترجمه کرد و بسیار تجارب دیگر.
هر چند نقش ابراهیم گلستان در فعالیت های او فراموش ناشدنی است ؛
اما نقش آفرین اصلی ، زنی است ؛ که شهامت آموختن و تجربه کردن را داشت.
در باره شعر این گونه سخن می گوید: « هنر یک جور نیاز آگاهانه است ، به مقابله و ایستادگی در برابر زوال ،
آدم هایی هستند که زندگی را بیشتر دوست دارند و می فهمند و همین طور مرگ را.
کار هنری یک جور تلاش است ، برای باقی ماندن یا باقی گذاشتن خود و نفی مرگ.»
( صور و اسباب در شعر امروز ایران ، اسمعیل نوری علا، ص24)
«شاعر بودن یعنی انسان بودن ...من فکر می کنم که کسی که کار هنری می کند باید ...
به خودش مثل یک واحد از هستی و وجود نگاه گند ؛ تا بتواند به تمام دریافت ها ، فکرها و حس هایش یک
حالت عمومیت ببخشد. » ( جاودانه فروغ فرخزاد، ص65)
برای آشنایی با شعر این شاعر زن ، شعر او را بر نمودار استاد شفیعی کدکنی در کتاب
« ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت » تطبیق تا جلوه های برتر شعری فروغ را دریابیم.
شفیعی کدکنی چهار شاخص را در ص 134 برای بررسی شعر یک شاعر معرفی می کند:
«بعد صعودی یا هنری،بعد عمقی (زمینه ی انسانی و بشری عواطف)،پشتوانه ی فرهنگی، گستردگی در جامعه»
و معتقد است که: « اوج شعر ، اعتدال کار او در محور این چهار بعد است» (ادوار شعر فارسی، ص 151)
با توجه به این شاخص ها ، نگاهی اجمالی به شعر فروغ خواهیم داشت.
شاخص اول : بعد صعودی ( هنری و فنی )
این گزینه ، از مهم ترین شاخص های بررسی شعر است .
فروغ در این زمینه از تکنیک ، نوآوری ، خلاقیت هنری ، استفاده از سمبل و واژه های نو
جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. به نمونه هایی اشاره می کنیم:
*سلام ای شب معصوم *پرده ها از بغضی پنهان سرشارند *ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
*تمام روز در آینه گریه می کردم *به ایوان می روم و دست بر پوست کشیده ی شب می کشم
*وقتی دروغ در آسمان وزیدن گرفت
فروغ دارای سبک است
وقتی یک هنرمند صاحب سبک می شود ، به این مفهوم است که بدون اینکه نام و امضای او
زیر هنرش باشد؛ برای هنرشناسان قابل شناخت باشد، فروغ به این ویژگی دست یافته بود.
مهم ترین ویژگی شاعران صاحب سبک ، صداقت آنان در بیان احساسات خود است، بیان آنان تقلیدی نیست
و از جوششی درونی حکایت می کند.
شاخص دوم : بعد عمقی ( انسانی و بشری عواطف است)
شعر فروغ سرشار از تجربه های ناب عاطفی است، با همه ی موجودات هستی ارتباط عاطفی برقرار می کند.
اگر ار من خود سخن می گوید؛من فردی نیست ، بلکه نماینده و نمادی از انسان است.
به دو نمونه از کتاب «تولدی دیگر» اشاره می کنیم :
الف : روی خاک ایستاده ام / با تنم که مثل ساقه ی گیاه /باد و آفتاب و آب را / می مکد که زندگی کند.
ب : بر او ببخشایید / بر او که گاه گاه پیوند دردناک وجودش را /با آب های راکد و حفره های خالی / از یاد می برد
و ابلهانه می پندارد / که حق زیستن دارد.
شاخص سوم : پشتوانه ی فرهنگی
آگاهی و دانسته های حقیقی یک شاعر ، که از طریق زیستن و تجربه و چشیدن کسب کرده باشد ،
با ارزش ترین گزینه ای است که به شعرش تازگی و طراوت می بخشد. تجارب فروغ در عرصه های مختلف
که در عمر کوتاه سی و دو ساله ی خود کسب کرد ، برگ برنده ی شعری اوست.
مطالعه کتب آسمانی و استفاده ار آنان در مقدمه ی کتاب عصیان، دعای موسی نزد خدا از کتاب مزامیر تورات
و ترجمه ی سوره ی قمر از قرآن ، آشنایی با فرهنگ جهانی ، تجربه ی عملی در در قلمرو هنرهای دیگر
- در سطور گذشته اشاره شده است- پشتوانه ای قوی برای غنی بودن شعر فروغ در جایگاه فرهنگی است.
شعر او نماینده ی انسان است، نه فقط انسان زن، که در طول تاریخ ، چه بسیار ، وجود او را نادیده گرفتند و یا کج دیدند.
شاخص چهارم : گستردگی در جامعه
چه بسیار شاعرانی که با وجود موفقیت در وادی های دیگر ، بین مردم از مقبولیت برخوردار نیستند،
فروغ از شاعرانی است که در این وادی نیز سربلند است، در زمان حیات وبعد از آن شعر او خوانده شد و می شود.
زنده بودن یک شاعر به زنده بودن شعر اوست و زنده بودن شعر به حضور آن در ذهن مخاطب است.
به دو نمونه از اشعار اجتماعی او از کتاب تولدی دیگر اشاره می کنیم.
الف:در غارهای تنهایی/ بیهودگی به دنیا آمد/ زن های باردار نوزادان بی سر زاییدند/ و گاهواره ها از شرم به گور پناه بردند.
ب : آیا شما که صورتتان را / در سایه های نقاب غم انگیز زندگی / مخفی نموده اید / گاهی به این حقیقت یأس آور
اندیشه می کنید / که زنده های امروزی /چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند.
*من خواب دیده ام که کسی می آید/ و اسمش آنچنان که مادر / در اول نماز و در آخر نماز / صدایش می زند
یا قاضی القضات/ یا حاجت الحاجات است/ سفره را می اندازد/ نان را قسمت می کند / و پپسی را قسمت می کند/
و باغ ملی را قسمت می کند / و سهم ما را می دهد/ من خواب دیده ام. (ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)
ناگفتنی ها در باره ی شعر فروغ بسیار است ، که باید گفته شود.
روز کوچ و رفتن: 45/11/24
اشتراک با ذکر مأخذ