ارتفاع سکوت

مشخصات بلاگ

انواع ادبی(شعر و نثر)

۳ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

زمزمه های پنهان حقیقت

✍️ مهری کیانوش راد 

پایگاه خبری شوشان ،کد خبر ؛ ۱۱۰۴۰۰ 

پایگاه خبری صبح ملت نیوز ، کد خبر : ۱۰۹۷۱۶

گفت : همه ی عمر چون اسپندِ در  آتش ، در جستجوی حقیقت می سوزم ، کسی پیدا نمی شود، که راه را نشان دهد.

پرسش های من بی پایان، پاسخ دهنده ای نیست .

نگاهش کردم .

نگاهم کرد ، انگار  می گفت : 

تو نیز از حالا شکست خورده ای و پاسخی برای پرسش های من نداری.

گفتم : بهتر است به جای پاسخ به  پرسش های بسیارت ، راهی را نشان بدهم ، شاید تو را به مقصد برساند.

جستجوی حقیقت ، راه و رسم خودش را دارد . جسجوگر اگر طالب حق باشد ، هر ذره ی عالم با او سخن خواهد گفت ،  هر انسانی ، هر حادثه ای ، همه رهبران راه او خواهند بود.

این سخن نه خیال است ، نه شعار . در پس هر حادثه ای پیامی نهفته است.

گفتم : شنیدن راه و رسم خودش را دارد ،

ظرفیتی می خواهد ، به اندازه ی حقیقتی که جستجوگر باید بشنود. ذایقه ای می خواهد، طعم شناس، تا سالم و فاسد را تشخیص بدهد ، گوشی  شنوا می خواهد  تا سره را از ناسره بشناسد. ظرفیت دل که حقیر شد ،  گوش و چشم و دل به اندازه ی آن می بیند، و  همه ی عمر،  تشنه،  به جستجوی سیراب کننده ای خواهد گشت. 

جستجوگر حقیقت به جای شِکوه ، باید گوش به زمزمه های پنهان حقیقت بسپارد، زمزمه هایی که آشنا با جوینده ی حقیقت و به گوش او ، خوش شنیده خواهد شد.

جستجوگر حقیقت ،  آن گونه مفتون گمشده ی خویش است ،  که فرصت شِکوه پیدا نمی کند.

 

اگر طالب حقی ، نشان حق جویان  را از کسی جز خودت ،  طلب نکن .

برای هر جوینده ای ، راهنمایی چهره نشان می دهد ، به اندازه ی که  آماده ی دیدار او  باشد.

به خودت نگاه کن،  چند بار قانونی را دانسته، عمل نکردی؟ 

با هر بار نه گفتنِ خودت به آنچه درست می پنداشتی و عمل نکردی ، سقوطی دردناک تو را در کام خود کشاند و تو باز هم ، بازهم ... 

گاه لحظاتی پیش می آید ، که انسان با آدم و عالم در رنج است ، تحمل خودش را نیز ندارد.

رنج های انسانی مخرب ترین  رنج عالم هستند، زمانی که راه نجاتی برای رهایی نباشد

زندگی راهی گشاده‌ است ، نمی توان به تنهایی جلو رفت ، به عقب برگشت ، به راست و چپ نگاه نکرد .

شانه به شانه ی تو ، هزاران انسان دیگر می روند و می گذرند.

گاه نگاهی به اخم ، به خشم ، به شادی ، جهان تو را دگرگون می کند و جهان انسان دیگری را می سازد

، یا  تخریب می کند.

افتادن گاه آسان است ، اما دوباره برخاستن به آسانی میسر نیست . 

در مسیر پر ازدحام حقیقت چه نشانی از راه می طلبی؟ 

باز به یاد خودت بیاور ، چه راه ها ، چه نصیحت ها ، چه پندها باید عمل می کردی و نکردی.

با دیدن هزار راه و پشت کردن هزار باره ی خود ، به زیبایی آن چه، چهره نشان داده بود و تو ندیدی ، پشت کردی ، باز خواستار راهی نو هستی و از نبودن کسی که تو را، راه نشان دهد ، شِکوه می کنی؟ 

راهای گذشته بر تو خواهند خندید ، خنده ای که از افسوسی ناگفتنی حکایت می کند.

زندگی جاده ا ی بی پایان است ، برهوتی که پا در آن می گذاری ، یا به سبزه آراسته می کنی ، یا پر از خار و خاشاک می کنی.

انتخاب هر راهی ، تجلی درون انسان است.

حقیقت را کسی می داند ، که از ابتدا تا انتها،  راه را، طی کرده باشد .

چه کسی ادعای رسیدن می کند ؟ 

همگی در مسیر بی پایان زندگی ، به اندازه ی نوشیدن جرعه ای می مانیم و می رویم.

انسانِ به مقثصد نرسیده ، جز از دیده های خود، از چه سخن بگوید ، که انسان را خوش باشد ، که حقیقت را گفته باشد .

در این راه کوتاه به ظاهر طویل ، باید از هرکسی آموخت ، باید هر تجربه ای را تجربه کرد .

بایدها بسیارند و جستجوگر حقیقت به هر بایدی رو نمی آورد ، جز بایدی که با جانش آشنا باشد و او را به سوی کشف راه هایی بخواند که تازگی آن را با جان خود احساس کند.

هر بایدی که به ما چهره نشان می دهد ، از هزار توی هزار انگیزه و خواسته پرده برمی‌دارد،  اگر پرده دار نیاز خود باشیم.

هر نیازی جلوه از درون ناپیدای انسان دارد ، آن گونه ناپیدا ، که هرکس از کشف آن به وجد می آید یا اندوهگین،  که با این زشتی عمری هم خانه بوده است و بی خبر مانده است.

خبر ها نشان از آن دارد ، که انسان گامی در شناخت برداشته است ، یا هنوز قدرت رفتن ندارد.

سنگلاخ ها بسیارند . کسانی در جاده ی کشف  حقیقت و پاسخ پرسش های خود، گام برمی دارند ، که نه از ناشناخته شدن راه هراس دارند و نه نرسیدن ناامیدشان می کند.

اگر جز این می طلبی ، راه را به خطا آمده ای .

 

 

 

 

  • مهری کیانوش راد

  برای آنان که مهربانند و نمی دانند.

# مهربان هستی 

مهربان هستی 

چون ابریشم نرم 

چون مخمل آبی سرخگون 

می توان بر آن دست کشید

و نترسید 

 

چون نسیم ملایمی 

در جان پیچید و آشفته  نکرد

 

چون گرمای تابستانی سبز 

از ترس ها عبور کرد  

 

چون زلال اعتماد 

در خون جاری شد

 

چون ستون محکمی

پناه ایستادن شد

 

تصویر تو در ذهن

تفسیر ی از مهربانی 

خواهد شد.

 

# مهری کیانوش راد 

 

 

 

 

  • مهری کیانوش راد

لحظه های  گیج کننده ی  تصمیم.

✍️ مهری کیانوش راد 

طرح مسئله به همین سادگی است :

در سبد خالی میوه فروش ، یک توت فرنگی افتاده بود ، زنی توت فرنگی را برداشت ، با لذت خورد . رو به فروشنده گفت : خیلی خوشمزه بود ، راضی باش.

فروشنده گفت : نوش جان .

با خود فکر کردم ، از فروشنده بخواهم ، میوه ی مورد علاقه زن را به او بدهد ، پولش را حساب کنم؟

با خود فکر کردم ، غرور زن شکسته نمی شود ؟ 

زن بدون خرید میوه رفت  و من هنوز با خودم فکر می کنم ، تصمیم درست ، چه تصمیمی بود؟ 

زندگی ما سرشار از لحظاتی است که نمی دانیم ، چه تصمیمی درست یا غلط است؟ 

این مشکل فقط در باره ی تصمیم گیری برای دیگران، صدق نمی کند ، تعلل در بسیاری از  تصمیم های بنیادی برای زندگی خودمان ، باعث گذر زمان می شود و ما چه بسا سالها در فهم درست و غلط تصمیم ها  درمانده ایم.

پیر می شویم و تصمیم هایی که می توانستند، زندگی ما را از کیفیت پرمعناتری سرشار کنند ، خالی مانده است.

گاه به پشیمانی بر  زمان از دست رفته افسوس می خوریم ، افسوسی که راه چاره ای برای آن نیست.

چه بسیار تصمیم ها که نهایت درستیِ آن ها را در زمان حال تضمین می کنیم و در آینده متوجه 

می شویم ، پرخطاترین تصمیمی بوده ، که می توانستیم، در پیش بگیریم.

آیا می توان  به اندیشه ای مجهز شد، که زیان و اندوه آن ، ما را نرنجاند؟ 

شاید  بتوان با اندیشه ای عمیق تر ، زاویه های مختلف یک انتخاب را بررسی کرد ، اما چه بسیار زاویه های پنهان که از نظر ما مخفی مانده و در درست و غلط تصمیم ما اثرگذار خواهند شد.

شاید بتوان درستی یک انتخاب را برای امروز تضمین کرد ، اما زندگی امروز ما در گرو فرداهای نیامده است. در فرداهای نیامده چه بسا معیار درست و غلط امروز تغییر کرده باشد ، سود امروز ، زیان فردا باشد یا بالعکس.

ظاهرا هیچ راهی به نظر نمی رسد.

زندگی ما در لحظه ای ، که به هر دلیلی تصمیمی گرفته شده و انتخابی را بر گزینه ای دیگر ترجیح می دهیم ، ساخته می شود.

راه گریزی وجود ندارد.

باید بر افسوس های بی فایده ، نقطه ی پایان گذاشت ، هر تصمیمی را در زمان خودش دید و ارزیابی کرد ، با معیارهای قابل مشاهده و آن چه با اندیشه ی ما در زمان تصمیم گیری نقش آفرین می شود .

استفاده از تجارب دیگران در دایره ی معیارهای  سودمند ، نقش آفرین است ، اما زمانی کاربردی ارزشی خواهند داشت ، که با محک عقلِ تصمیم گیرنده، سنجیده و انتخاب بشوند. 

اگر قدرت پیش بینی از آینده را داشته ایم و استقاده نکرده ایم ، افسوس رواست .

اگر از عواقب زیان آور تصمیمی آگاه بوده ایم و انجام داده ایم ، افسوس رواست.

اگر از عواقب زیان آور تصمیمی ، که به سود دیگری تمام می شود و ما آگاهانه زیان خود را بر سود دیگری ترجیح داده ایم، افسوسی روا نیست.

انسان است و سرمایه ی اندکی از زمان ، که عمر را تشکیل می دهد ، نه از زیاد آن باخبریم و نه آگاهی از نقطه ی پایان آن داریم.

ما هستیم و زمان باقی مانده ی عمر  و گزینه هایی که ما را به سوی خود می خوانند و راهی که باید ادامه داد.

کم خطر ترین انتخاب، انتخابی است  که امروز در درست بودن آن شک نکرده و به انجام رسانده باشیم ، اگرچه فردا و فرداهای دیگر ، از انجام آن تصمیم، زیان بسیار کرده باشیم.

سود صداقت با خود در تصمیم گیری به هر زیانی می ارزد، این نکته را کسی درک خواهد کرد ، که آزمون های راستی آزمایی بسیاری را صادقانه با خود مرور کرده و به نتیجه رسیده است.

حاصل صداقت با خود ، در هر قدم و هر تصمیم ، آرامشی است که نصیب انسان می شود ، تا از زیان  کنکاش در روزمرگی های مزمن و سنجش خود در ترازوی نگاه نقادانه ی دیگران ، خود را دور کند.

دور کردن از نقادی به مفهوم عدم پذیرش نقد دیگران نیست ، بلکه به خود فرصت دادن است ، تا عجولانه در نقد دیگران خود را نبازد. در سایه ی آرامش است ،که انسان عجولانه تصمیم نمی گیرد،  تیغه ی نقد را در جان خود فرو نمی کند ، بلکه در مروری مدام و به آرامی، نقاط ضعف خود را بی دغدغه ی  حس گناه ، پیدا و حل می کند.

حس گناه مخرب ترین احساسی است ، که نیروی تحرک انسان را به سکون می کشاند و خطرناک تر از آن ، زمانی است که بخود آسیب برساند.

تنها راه نجاتی که به نظر می رسد ، این است که به جای مجادله ی با خویش، مشفقانه ، همراه با خود ، راه های نرفته را تجربه کنیم و نترسیم.

نشر : ۱۴۰۲/۴/۲

شوشان ، کد خبر : ۱۱۰۳۹۵

صبح ملت  نیوز ، کد خبر: ۱۰۸۳۸۸

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • مهری کیانوش راد