ارتفاع سکوت

مشخصات بلاگ

انواع ادبی(شعر و نثر)

۲۰ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

خاک بیمار است


خاک بیمار است 

باور نداری 

نبضش را بگیر 

ببین چه تند می زند

رادیو را باز کن

فلسطینی ها 

افغانی ها 

لبنانی ها 

......

با توپ و خمپاره 

به هوا می روند 

به زیر خاک می روند 

و فریاد سرخ شان 

زمان را در جامه ای از خون می پوشاند

خاک بیمار است 

باورر نداری 

نگاه کن 

به اجساد ورم کرده 

به اجساد بی سر

به اجساد متحرک 

که می چرخند و می گذرند

ببین نبض گرسنگی چه تند می زند

نگاه کن 

جغرافیای زمان ما را 

گرسنگی تشکیل داده است

خاک بیمار است 

باور نداری 

نگاه کن 

که چشم ها چگونه اسیر گردشند

نگاه کن 

که دست ها تمام روز 

ماشه ها را می فشارند

نگاه کن 

که دست ها تمام روز 

در انتظار نان هستند

نگاه کن 

نگاه کن به ...

خاک بیمار است

خاک بیمار است.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب پله های تنهایی mkianooshrad


  • مهری کیانوش راد
سه جلوه از معشوق و پیامبر 

سه جلوه از معشوق: نماز ، عطر و  زن  
نماز: 
روزنه ای که عاشق به تماشای معشوق نشیند و راز دل تنگی با او گوید، روزی پنج نوبت، و یا به هر میزان که دل تنگش بخواهد؛ روزنه ی عشق گشوده می شود.
عطر: 
رایحه ی دل انگیز معشوق و جلوه ای از جمال او.
زن:
آینه ی جمال معشوق ، همانی که زیبایی جسم ، روح و عواطف را در هم آمیخته و در مقام مادری ، بهشت را با همه ی جلو هایش زیر پای خود دارد.
و چه زیبا می گوید، عین القضاۀ همدانی که :
حبب الله الی من دنیاکم ثلاثه ، همین معنی را دارد . 
اگر نماز و طیب و نساء را محبوب او ، محمد،  نکردی ؛ ذره ای در دنیا قرار نگرفتی؛ این محبت سه گانه را بند قالب او کردند ؛ تا شصت و اندی سال زحمت خلق اختیار کرد؛ و گرنه دنیا کجا، خلق کجا  و همت محمد کجا.
ًٌٍ

  • مهری کیانوش راد

* قمری غزل 


در کل جهان ز وزن دل کم شده است

قمری غزل  ترانه اش  غم شده است

در ذهن جهان  صدای دل  دلگیر است 

از بغض زمین کمند دل خم شده است.



* بی رخ دوست 


این خانه به بوی نفس ش رنگین است

از اندوه  دوری  ز  رخش  غمگبن است 

هر لحظه  ز عمر می رود  بی رخ دوست

از دوری  او  حزن جهان  سنگین  است. 

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب رویایت را ناگفته رها کنmkianooshrad




  • مهری کیانوش راد

خلیج فارس


ای سرزمین مهر ، مام خلیج فارس

بر دامنت به مهر ، بام خلیج فارس

در سرزمین عشق، ایران چونان گهر

روشن شده زعشق، شام خلیج فارس

از زادگاه من ، شیرین ز نی شکر 

بادا همیشگی ، جام خلیج فارس

از رطب دلم ، چون خارک بریم

شیرین تر از عسل ، کام خلیج فارس

دشمن ز تو به دور، با یاد و نام رب

بر تارک جهان ، نام خلیج فارس.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب رویایت را ناگفته رها کن mkianooshrad



  • مهری کیانوش راد

آدمیان تنهایند و...


آدمیان تنهایند و عشق تنها پناهشان .

آدمیان آن گاه که می ترسند ، عشق می ورزند،

آن گاه که برودت جان شان را می افسرد ، عشق می ورزند،

آن گاه که اندوه بر جانشان خیمه می زند ، عشق می ورزند،

آدمیان عشق را بر تن می پوشند ، 

در جان می کارند، 

بر لب ترنم می کنند.

آدمیان به عشق زنده اند

چون عشق نباشد، 

می میرند.




  • مهری کیانوش راد

شیرینی غم عشق


گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد          ما را غم نگار بود مایه ی سرور

غم که همیشه هاله ی سیاه روح انسان و بازدارنده ی او از هر تحرک و شادمانی است، چرا در شعر حافظ، در ترکیب با عشق، 

شیرین ترین  بهره ی روح انسان می شود؟

شاید به این دلیل که:

شیرین ترین بهره ی عشق ، تهی کردن عاشق از خود و خودپرستی است.

او جانش را به محبوبی می سپرد ؛ که حضورش ، شیرین ترین حضور و هجرانش ، شیرین ترین لحظه ی انتظار است؛ انتظار برای 

حضور محبوبی که جان را روشنی بخشد و کام جان را شیرین کند.

شیرینی این اندوه تا به جایی است ؛ که عاشق آن را به تمامی برای خود می خواهد، نه از خود خواهی، که می داند ؛ این اندوه 

آشنای هیچ کس جز او نیست؛ پس آن را چون جان عزیز می دارد و چون کسی که کان شکر در بر دارد ، با شیرین ترین وجه با دیگران 

روبرو می شود.

غم عشق از آن او می شود و شادی برای دیگران.

این است سر سخن آن یگانه ی همیشه ی دوران ، سر حلقه ی عشاق ، علی علیه السلام ، که:

المومن حزنه فی قلبه و بشره فی وجه - نهج البلاغه، حکمت 325، ترجمه فیض الاسلام-

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب حافظ هاتف میخانه عشقmkianooshrad


  • مهری کیانوش راد

روح برهنه ی تو 


دیروز عاشورا بود 

من 

72 بار مردم ، زنده شدم

72 بار تکرار تاریخ را دیدم

امروز ما ادامه ی دیروز است

حسین  روح برهنه ی توست 

آنگاه که آزاد می شوی 

و زینب

شلاقی 

که مدام بر تن من می تازد.

ای شلاق بر من بتاز 

ای شلاق بر ما بتاز

ما به پوسته ها عشق می ورزیم.

و من عشق را 

تنهاترین می یابم

آنگاه که درد فرد بودن 

مرا به جانب تو می کشاند

تا مرا پناه دهی 

دو تا شویم 

و عشق که زبانه کشید

چشم می گشایم

تو محو شده ای 

پله پله 

باید به او رسید.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب پله های تنهایی mkianooshrad



  • مهری کیانوش راد

اصلاح گری حافظ و عبید زاکانی 


عبید در داستان موش و گربه ، پرده از ریای گربه صفتان قدرت مدار برمی دارد و ابزار قدرت این دیو صفتان را که همان پوشش زهد 

ریایی و توبه کاری مکرر است ؛ برملا می کند.

عبید راوی تمامی زشتی های زمانه ی خود است ؛ به عریانی واقعیت های زمانه ی خویش؛ آن چنان که هنوز بوی تعفن از کلام او به 

مشام می رسد.

عبید گاه به طنز ، گاه با هزل می کوشد از زشتی این چهره ی کریه بکاهد و آن را برای خواننده قابل تحمل کند.

و این چهره ی زمانه ی حافظ است.

حافظ به مدد نبوغ غول آسای خود ، تصویرگر همه ی کژی های جامعه ی خویش است ، اما نه مانند عبیدزاکانی ، بلکه در زیباترین ، 

گویاترین و منزه ترین کلام .

مفاسد جامعه را هم نشین عشق، عرفان ، تقدس و پاکی می کند ؛ و آن چنان همه چیز را با هم آشتی می دهد ؛ که خواننده ی 

شعرش قدم به قدم آشنا با زشتی ها و دشمن آن ها می شود.

عبید زاکانی اگر آغازگر نهضت ریاستیزانه و اصلاح گر زمانه خود نباشد ، از موثرترین عوامل در این قیام کلامی علیه زمانه ی خویش 

است .

و حافظ ، از درخشان ترین چهره هایی است که به قیام و اصلاح گری عبید و همفکرانش ، در آینه ی شعرش رنگ جاودانگی 

بخشیده و برای همیشه در هیئت اصلاح گری شاعر در تاریخ ادبیات ایران جاودانه ماندگار شده است.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب حافظ هاتف میخانه عشق mkianooshrad



  • مهری کیانوش راد

بادبادک 


بادبادک های سرگشته ی آسمان

محکوم قانون باد.

در انتظار مرگ 

به بالا رسیده اید

در اوج مانده اید 

اما 

نه با اختیار خود.


محصور بادبادک شده 

و به انتظار

میل عجیبی به نگهبانی دو گوش خود 

تا کی دوباره بترکد 

بادبادک آدمی 

اندوه پریش و 

محکوم قانون باد.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب رویایت را ناگفته رها کنmkianooshrad




  • مهری کیانوش راد



شمارش رنج


رنج ها را شماره می کنم

بگذار

شادمانه ترین سرود را بخوانم

آنگاه

که شیار  دو  ابرویم

طرحی از غم

بر چهره می زند.

اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب رویایت را ناگفته رها کن mkianooshrad



  • مهری کیانوش راد