شیرینی غم عشق ، مهری کیانوش راد
شیرینی غم عشق
گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد ما را غم نگار بود مایه ی سرور
غم که همیشه هاله ی سیاه روح انسان و بازدارنده ی او از هر تحرک و شادمانی است، چرا در شعر حافظ، در ترکیب با عشق،
شیرین ترین بهره ی روح انسان می شود؟
شاید به این دلیل که:
شیرین ترین بهره ی عشق ، تهی کردن عاشق از خود و خودپرستی است.
او جانش را به محبوبی می سپرد ؛ که حضورش ، شیرین ترین حضور و هجرانش ، شیرین ترین لحظه ی انتظار است؛ انتظار برای
حضور محبوبی که جان را روشنی بخشد و کام جان را شیرین کند.
شیرینی این اندوه تا به جایی است ؛ که عاشق آن را به تمامی برای خود می خواهد، نه از خود خواهی، که می داند ؛ این اندوه
آشنای هیچ کس جز او نیست؛ پس آن را چون جان عزیز می دارد و چون کسی که کان شکر در بر دارد ، با شیرین ترین وجه با دیگران
روبرو می شود.
غم عشق از آن او می شود و شادی برای دیگران.
این است سر سخن آن یگانه ی همیشه ی دوران ، سر حلقه ی عشاق ، علی علیه السلام ، که:
المومن حزنه فی قلبه و بشره فی وجه - نهج البلاغه، حکمت 325، ترجمه فیض الاسلام-
اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب حافظ هاتف میخانه عشقmkianooshrad
- ۹۶/۰۷/۲۰