زمین روزهای سختی را پشت سر می گذارد ، رکود اقتصادی ، بیکاری ، ترس از مرگ و هزاران عامل دیگر که انسان انگیزه ی شاد
زیستن را فراموش کند ؛ اما واقعا انسان متوجه موقعیت خود و زیست گاه خود شده است؟
به صراحت می توان گفت: نه
انسان در گذشته نیز دشواری هایی مثل : جنگ ، طاعون ، وبا و هزاران پرده از بازیگری طبیت را دیده است و درس نیاموخته است.
انسان تا زمانی که اسیر خود پرستی و خودخواهی ، قوی ترین انگیزه ی انسانی خود باشد؛ هرگز نمی تواند بیندیشد ؛ که زمین ، چون
مادر دلسوزی او را ادب خواهد کرد ؛ تا بیاموزد ، تسلیم شود و لااقل برای زمان کوتاهی آرام گیرد ؛ تا اندکی جراحت زمین التیام یابد
درک این موقعیت دشوار نیست ، مردمی که دریاها را آلوده می کنند ، طلا ذخیره می کنند ، ماشین انبار می کنند ، سرمایه ی کشور را
به سرزمین های دیگر می فرستند ؛ تا ویلا خریداری کنند و ...
تا این روش پابرجاست ؛ باید انتظار هر کرونای دیگری را داشته باشیم.
تا انسان باور نکند که : زمین آخرین گریزگاه اوست و باید با همه ی توان از آن محافظت کند ؛ هر روزه ، طبیعت پرده ی تازه ای را بازی
خواهد کرد و انسان بازیگری که هیچ گاه نقش واقعی خود را نخواهد آموخت.
و اما ایران ما :
و اما ایران ما ، دشواری هایش ، دشوارتر است .
به همه ی سختی ها ، تحریم را باید اضافه کرد.
باید فراموشی قانون مداری را اضافه کرد.
باید ...
باید دید و حسرت کشید که سرزمینی که روزی مهد مهربانی ، مودت و مروت خوانده می شد ، امروز تبدیل به سرای سوداگرانی شده
است ؛ که پا برگرده ی مردم گذاشته ؛ تا بالاتر بروند.
در این قرن آشوب زده ، اگر مسئولین هر کشوری سکان دار قانون مداری نشوند و مردم را فراموش کنند ، شعله های بحرانی سر به
آسمان می کشد؛ که مهارشدنی نیست.
وبلاگ ارتفاع سکوت mkianooshrad