روح برهنه ی تو، مهری کیانوش راد
سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۴ ق.ظ
روح برهنه ی تو
دیروز عاشورا بود
من
72 بار مردم ، زنده شدم
72 بار تکرار تاریخ را دیدم
امروز ما ادامه ی دیروز است
حسین روح برهنه ی توست
آنگاه که آزاد می شوی
و زینب
شلاقی
که مدام بر تن من می تازد.
ای شلاق بر من بتاز
ای شلاق بر ما بتاز
ما به پوسته ها عشق می ورزیم.
و من عشق را
تنهاترین می یابم
آنگاه که درد فرد بودن
مرا به جانب تو می کشاند
تا مرا پناه دهی
دو تا شویم
و عشق که زبانه کشید
چشم می گشایم
تو محو شده ای
پله پله
باید به او رسید.
اشتراک با ذکر ماخذ، کتاب پله های تنهایی mkianooshrad
- ۹۶/۰۷/۱۸