انسان ، پرتاب شده در چرخه ی هستی، مهری کیانوش راد ، اهواز
انسان ، پرتاب شده در چرخه ی هستی
انسان بدون هیچ خواسته ای وارد چرخه ی حیات می شود و بازی طاقت فرسای زندگی را شروع می کند.
زمانی که چشم های عقلش گشوده شوند ؛ ناگهان در می یابد ؛ که در پایان راه، مرگ به انتظارش نشسته است.
تلاش می کند ، چشم و گوش خود را بر مرگ ببندد و خود را به بازیچه هایی مشغول کند ؛تا اندکی از هراس او بکاهند.
می توان چشم بر مرگ بست ، اما نمی توان به مرگ گفت : نباش.
تسلیم قانون زندگی می شویم ، به بهای هر نفس کشیدنی ، جاذبه ای ، وابستگی عاطفی تازه ای.
و انسان روز بروز قدرت مند تر می شود ، به قله می رسد و وای از روزی که در اوج غفلت ، زمان فرو شدن را تجربه کند
بازی زندگی با انسان ،مانند بازی ماری است ؛ که با چشمانش ، حیوانی را مسحور کند و در یک لحظه ی ناگهانی ، با حرکتی او را از زندگی سافط کند.
تفاوت انسان ها در این است ؛ که مسحور زندگی نشوند و زمانی که مرگ او را به خود
می خواند؛بداند ، چرا تسلیم مرگ می شود.
این والاترین هدیه ی انسان به خویشتن است.
اشتراک با ذکر ماخذ mkianoshrad
- ۹۶/۰۹/۲۲