ارتفاع سکوت

مشخصات بلاگ

انواع ادبی(شعر و نثر)

زخم مردم و سیلی عبرت ، مهری کیانوش راد

يكشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۰۷ ق.ظ

 

زخم مردم  و سیلی عبرت 

قرآن خوردنی است یا خواندنی 

تا به حال به این موضوع فکر کرده اید ؛ قرآن را می خورند یا می خوانند؟

آن چه مرسوم است و دیده ایم ، چنین است :

قرآن را خواندند و خواندیم.

حفظ کردند و حفظ کردیم.

به ظاهر آن اهمیت دادند ، که با آب طلا بنویسند ، خطاطی ماهر بنویسد ،

ما هم تجلیل کردیم و هیچ گاه فکر نکردیم که تجلی نور مهم تر است یا زینت آن؟

به اجتهاد و زمانه نیندیشدیم .

یادمان رفت که زمانی فخر شیعه ، اجتهاد بود ، عالمانه مشکلات را دیدن و راه حل را 

پیدا کردن؛ اما افسوس که بسیاری دیگران را کوته نظر دانستند و از دیگران نظر نخواستند.

به نمونه ای ملموس اشاره می کنیم:

احساس وحشت از عدم شرکت مردم در انتخابات شد و به جای شنیدن چرایی ماجرا ،

بزرگی اعلام کرد:« هر کس در انتخابات شرکت نکند، کافر است.»

به جای دلجویی از زخم مردم ، نیشتر بر زخم فرو شد و به جای مداوا ، دردی بر درد افزون شد.

به حقیقت راه به خطا رفته است؛ شاید به این دلیل که :

به جای خوردن قرآن و هضم آن ، آن را جویدیم و در جیب گذاشتیم، یا بیرون ریختیم.

اما در این عالم کسانی هستند که دیگرگون عمل کردند چون دیگر گون اندیشیدند؛ 

یکی از این انسان ها مولانا جلال الدین است ، همان که در حدود 2800 آیه ،

به تعبیر علامه محمد تقی جعفری مورد استشهاد وی در مثنوی قرار گرفته است .

شیخ بهایی در وصف مثنوی او می گوید:

من نمی گویم که آن عالی جناب / بود پیغمبر ، ولی دارد کتاب

مثنوی او چو قرآن مدل / هادی بعضی و بعضی را مضل 

همین مولانا ، وصف زیبایی از قرآن و قاریان دارد که خواندنی و شاید راهگشا برای زمانه ی ما باشد.

در فیه مافیه ، متن 100 می فرماید:

« آورده اند که در زمان رسول (ص) از صحابه هر که سوره ای یا نیم سوره ای یاد گرفتی ،

او را عظیم خواندی و به انگشت نمودی که سوره یاد دارد!

برای آن که ایشان قرآن را می خوردند!

منی را از نان خوردن یا دو من را، عظیم باشد ؛ الا که در دهان کنند و بخایند و بیندازند، هزار خروار 

توان خوردن !...»

یعنی :

ده من نان را جویدن و در جیب گذاشتن کاری سهل باشد،یک نان را جویدن و هضم کردن کاری صعب باشد.

همه ی مشکل همین است . خواندن قرآن هرچند کمالی است؛ اما کمال نورانی آن ، برای فرد و جامعه ای 

است ، که می خواند و می فهمد ، اجتهاد می کند و به مرحله ی عمل در می آورد.

مولانا در متن 202 می فرماید:

« خلایق طفلان راهند، از قرآن لذت ظاهر یابند و شیر خورند، الا آن ها که کمال یافته اند، ایشان را 

در معانی قرآن تفرجی دیگر باشد و فهمی دیگر کنند.»

کاش ما را یک سیلی باشد ، که ما را اصلاح کند.

در متن 223 فیه ما فیه می فرماید:

« شخصی امامت می کرد و خواند:

الاعراب اشد کفرا و نفاقا 

از روسای عرب یکی آن جا بود ، یکی سیلی محکم وی را فرو کوفت!

در رکعت دوم خواند:الاعراب من آمن بالله و الیوم الاخر 

آن عرب گفت: الصفع  اصلحک »

مولانا جان کلام را بیان کرده ، سیلی روزگار باید عبرت آموز باشد.

اما اگر سیلی ها افزون شد ، چه باید کرد؟

باید اعتراف کرد :

سیلی اول ، سیلی عبرت و چون افزون شد، وقت رفتن است.

خرداد 1400

 

 

  • مهری کیانوش راد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی