شوکت سلیمان ، مهری کیانوش راد
سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۷ ب.ظ
شوکت سلیمان
بر شوکت خود ایستاده بود
سلیمان
که نسیم مرگ
در جانش پیچید
وقت رفتن رسیده بود
و اینک
این سلیمان بود
بی آن که سلیمان باشد.
...
ترسندگان
چشم بر شوکت او داشتند
بر سلیمانی
که دیگر سلیمان نبود
...
جهل
خانه ی زبونی آنان شد
...
موریانه ها
رزق خود را می جستند
طعام فرق نداشت
که سلیمان باشد یا دیگر
...
شوکت سلیمان
بر زمین افتاده بود
زبونی ترسندگان را
دیگر
بهانه ای نبود.
- ۰۰/۰۳/۲۵
مطلب آموزده و خوبی بود دستتون درد نکنه ...
مرکز دانلود اندیکاتور متاتریدر و مفید تریدر
http://indicatores.ir/