نظم و آشفتگی در فروپاشی اعتماد ، مهری کیانوش راد
نظم و آشفتگی در فروپاشی اعتماد
روزگار دشواری است .
آشفتگی و سردرگمی جامعه هر روز بیشتر
احساس می شود .
اخبار روزانه خبر از آشفتگی جامعه دارد، اما در
همه ی این آشفتگی ها ، نظم منظمی محسوس است .
خط دنباله داری که مرتب بر حجم آن افزوده می شود.
در این آشفتگی مردم هستند که به طور منظم تحلیل
می روند ، فقیر می شوند و در سایه ی فقر ، عزت انسانی
آنان به یغما می رود.
مهم ترین آسیب جامعه ، فروپاشی اعتماد عمومی است.
اعتماد آسان به دست نمی آید و زمانی که آسیب دید ،
باید باور کنیم که جامعه دچار بیماری مهلک و خطرناکی
شده است.
دردناک است زیر نگاه کسانی که می توانند درد را بشناسند
و درمان کنند ، این چرخه ی معیوب ادامه پیدا کند.
فروپاشی یک جامعه زمانی اتفاق می افتد ، که اعتماد انسان ها
سلب بشود ، یعنی باور نکنند که چراغ قرمز برای همه قرمز است .
باور نکنند که کمبود در جامعه واقعی است .
باور نکنند باید در حفظ ارز ش های جامعه کوشا باشند.
باور نکنند که ...
در چنین جامعه ای کلاف سردرگم به ظاهر نامنظمی وجود دارد
که از نظمی خاص حکایت می کند ،
فروپاشی انسانیت انسانی انسان.
باورهای غلط به عنوان قانونی نانوشته به افراد سرایت می کنند.
فروپاشی اعتماد نیز به خانواده ها رسوخ می کند و مقدمه ی
سقوط اخلاقی می شود.
در جامعه ی بیمار ، شادی حقیقی کمتر چهره نشان می دهد و
روان پریشی ، بیماری مهلک دیگری است که جامعه را به نابودی
می کشاند.
باید پزشک حاذقی باشد ، که نبض پریشان بیمار را متعادل کند،
تا دوباره این چرخه ی معیوب به بهبودی میل کند .
شاید به نظر دشوار باشد ، اما غیر ممکن نیست.
آیا باید به انتظار نشست و پرسید :
کدام روز
کدام ساعت
قدم اول برداشته خواهد شد؟
- ۰۱/۰۳/۲۸
چقد درد توی این جمله هاتون هست
دردی که میدونم داره فریاد میشه برای گوش هایی که خودشون را به کری زدن